محمدتقی اکبرنژاد اخیراً اظهار کرده است:
«مسئله اصلی آمریکا با ما اسرائیل است که ما میخواهیم آن را از صفحه روزگار محو کنیم.»
این سخن اینگونه القا میکند که ایران، آغازگر تنش با اسرائیل بوده و طرف مقابل (اسرائیل و آمریکا) صرفاً در موضع دفاعی قرار داشته است. اما آیا واقعاً اینگونه است؟ بررسی سوابق تاریخی نشان میدهد واقعیت پیچیدهتر از این ادعاست.
طرح عودید ینون: تجزیه منطقه بر اساس شکافهای قومی و مذهبی
در سال ۱۹۸۲، عودید ینون، مشاور نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی (آریل شارون)، طرحی استراتژیک منتشر کرد که به «طرح ینون» مشهور شد. این سند تأکید داشت که اسرائیل برای بقای خود باید کشورهای منطقه، از جمله عراق، سوریه، لبنان و ایران را بر اساس تفاوتهای مذهبی و قومی تجزیه کند.
در این طرح:
عراق باید به سه کشور شیعه، سنی و کرد تجزیه میشد؛
بخش سنی به سوریه متصل میشد؛
کردها با کردهای ایران و ترکیه ادغام میشدند؛
شیعیان عراق با شیعیان خوزستان ایران و کویت پیوند میخوردند.
ادامه همان استراتژی در قالب «خاورمیانه جدید»
پس از فروپاشی شوروی، نسخهای بهروز شده از همین طرح در سال ۱۹۹۶ تحت عنوان «انفصال کامل: استراتژی جدید برای امنسازی قلمرو» توسط چهرههای نزدیک به نومحافظهکاران آمریکایی مطرح شد. این سند به صراحت بر براندازی یا بیثباتسازی دولتهای عراق، سوریه، لبنان، عربستان سعودی و ایران تأکید داشت.
اصطلاح «خاورمیانه جدید» که بعدها در سخنان سیاستمدارانی چون کالین پاول و کاندولیزا رایس تکرار شد، ریشه در همین طرحها دارد.
نتیجهگیری دکتر فکت:
برخلاف ادعای اکبرنژاد، شواهد تاریخی و اسناد منتشرشده از سوی مقامات اسرائیلی و آمریکایی نشان میدهد که ایده بیثباتسازی منطقه و تجزیه کشورهای خاورمیانه، بخشی از استراتژیهای رسمی آنها بوده است. بنابراین، ادعای او که «ایران آغازگر دشمنی بوده»، #نادرست است.